آیه 94 سوره نحل

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَلَا تَتَّخِذُوا أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِهَا وَتَذُوقُوا السُّوءَ بِمَا صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۖ وَلَكُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ

[16–94] (مشاهده آیه در سوره)


<<93 آیه 94 سوره نحل 95>>
سوره :سوره نحل (16)
جزء :14
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و عهد و سوگندهای خود را برای فریب یکدیگر به کار مبرید تا آن که ثابت قدم است نیز (به فریب و سوگند دروغ) بلغزد و از این که راه خدا را (بر خلق) بستید همه به سختی مبتلا شوید و به عذابی بزرگ گرفتار گردید.

و سوگندهایتان را میان خود مایه خیانت و فساد قرار ندهید که در نتیجه، قدمی پس از استواریش بلغزد؛ و به سبب آنکه مردم را از راه خدا بازداشتید [در این دنیا] سختی و ناگواری بچشید، و برای شما [در آخرت] عذابی بزرگ باشد.

و زنهار، سوگندهاى خود را دستاويز تقلّب ميان خود قرار مدهيد، تا گامى بعد از استواريش بلغزد، و شما به [سزاى‌] آنكه [مردم را] از راه خدا باز داشته‌ايد دچار شكنجه شويد و براى شما عذابى بزرگ باشد.

سوگندهاى خود را وسيله فريب يكديگر مسازيد تا قدمى را كه استوار ساخته‌ايد بلغزد و به سبب اعراض از راه خدا گرفتار بدى شويد و به عذابى بزرگ گرفتار آييد.

سوگندهایتان را وسیله تقلّب و خیانت در میان خود قرار ندهید، مبادا گامی بعد از ثابت‌گشتن (بر ایمان) متزلزل شود؛ و به خاطر بازداشتن (مردم) از راه خدا، آثار سوء آن را بچشید! و برای شما، عذاب عظیمی خواهد بود!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Do not make your oaths a means of [mutual] deceit among yourselves, lest feet should stumble after being steady and [lest] you suffer ill for barring from the way of Allah and face a great punishment.

And do not make your oaths a means of deceit between you, lest a foot should slip after its stability and you should taste evil because you turned away from Allah's way and grievous punishment be your (lot).

Make not your oaths a deceit between you, lest a foot should slip after being firmly planted and ye should taste evil forasmuch as ye debarred (men) from the way of Allah, and yours should be an awful doom.

And take not your oaths, to practise deception between yourselves, with the result that someone's foot may slip after it was firmly planted, and ye may have to taste the evil (consequences) of having hindered (men) from the Path of Allah, and a Mighty Wrath descend on you.

معانی کلمات آیه

يزل: زلل: لغزيدن. «زل الرجل زللا: زلق عن صخرة و نحوها». مراد از «فَتَزِلَّ قَدَمٌ‏»، مردد شدن و لغزيدن است.

صددتهم: صد و صدود: اعراض كردن و برگرداندن. لازم و متعدى آمده است. به قولى صدود لازم و صد لازم و متعدى هر دو آيد. فعل آن در صورت لازم بودن از «ضرب، يضرب» و «نصر، ينصر» و در صورت متعدى بودن فقط از «نصر، ينصر» آيد. «صددتم»: اعراض كرديد.

نزول

«شیخ طوسى» گوید: عده اى گویند: این آیه درباره کسانى نازل گردیده که با رسول خدا صلى الله علیه و آله بیعت کرده بودند بر این که مسلمان باشند و وى را نصرت و یارى کنند و همین اشخاص از نقض عهد خویش و یارى نکردن رسول خدا صلی الله علیه و آله نهى و باز داشته شدند.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ «94»

وسوگندهايتان را مايه‌ى فريب ميان خودتان قرار ندهيد، تا مبادا گامى بعد از استوارى‌اش بلغزد، (كه در اين صورت حُرمت وقداست سوگند وپيمان و اطمينان شكسته مى‌شود) و بخاطر بازداشتن (مردم) از راه خدا بدى را خواهيد چشيد و براى شما عذابى بزرگ است.

نکته ها

«صَدَدْتُمْ» به گفته راغب هم به معناى بازماندن است و هم بازداشتن ديگران. و «دخل» بر وزن و معناى «دغل» است.

پیام ها

1- هرگاه خطر شايع و جدّى بود، سفارشات و نهى خود را تكرار كنيد. (در آيه 91 نيز از سوءاستفاده از سوگند نهى شده بود) «لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلًا»

2- پيمان شكنى وسوءاستفاده از مقدّسات، سبب بدعاقبتى است. «فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها»

3- گاهى يك گناه، زمينه و بستر گناهان ديگران مى‌شود. (پيمان‌شكنى، مقدّمه‌ى بدعاقبتى و آن نيز مقدّمه‌ى بازماندن و بازداشتن ديگران از راه خدا مى‌شود). «صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»

جلد 4 - صفحه 576

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ (94)

بعد از آن تأكيد و مبالغه در قبح نقض عهد تصريح فرمايد به نهى از آن:

وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ‌: و فرا مگيريد سوگندهاى خود را مكر

«1» انعام آيه 35.

جلد 7 - صفحه 275

و حيله و غل و خيانت در آنچه ميان شما باشد چنانچه قسم خوريد با كسى، تا بر شما اعتماد و اطمينان نمايد و از مكر و حيله شما ايمن شود، آنگاه خلاف قسم رفتار كنيد و عهد را بشكنيد. فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها: تا كه بلغزد قدم از شارع اسلام بعد از ثبات و استوارى آن، يعنى اين عهدشكنى شما، موجب تزلزل اقدام شود نسبت به اسلام و پيغمبر اسلام.

تبصره: از اين آيه شريفه چنين مستفاد مى‌شود كه شخص مسلمان متدين، نبايد رفتار و گفتارش قسمى باشد كه موجب تزلزل و سستى ديگران گردد، بلكه البته بايد افعال و اقوالش دستور و سرمشقى باشد براى ثبات و استقامت سايرين، لذا از ائمه معصومين عليهم السّلام مروى است‌ «1»: كونوا لنا زينا و لا تكونوا علينا شينا بوده باشيد براى ما آرايش، و مباشيد براى ما بدنامى و زشتى.

نكته: قوله‌ (فَتَزِلَّ قَدَمٌ) توحيد و تنكير به جهت آن است كه زلل يك قدم عظيم است چه برسد به اقدام بسيار.

وَ تَذُوقُوا السُّوءَ: و بچشيد بدى و رنج دينى. بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ‌: به سبب باز ايستادن شما از راه خدا، يعنى از وفاى به عهد يا بواسطه منع شما غير خود را از راه خدا، زيرا آن سنت سنيه مى‌شود كه مردم بر آن عمل مى‌كنند و شما در نتيجه با آنها شريك باشيد. وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ‌: و مر شما راست در آخرت عذابى بزرگ.

تنبيه: اگر پايه انصاف در ميان آيد، و تأمل و تفكر در آيات قرآنيه شود، هرآينه هر قطعه آن يك نوع دستور اخلاقى زندگانى بشر را بيان فرمايد. ملاحظه فرما در اين صفت خلف عهد به مكر و خدعه و حيله، كه موجب اختلال نظام است، چقدر تأكيدات فرموده، حتى به مرتبه‌اى كه آن را جزو بازداشتن مردمان از راه خدا شمرده، و آثار رسيدن به بدى كه نتيجه دنيوى و دچار عذاب عظيم كه پاداش اخروى است بر آن مقرر داشته.

«1» بحار الانوار، جلد 68، باب 19، صفحه 151، حديث 6 (روايت از امام صادق عليه السّلام)

جلد 7 - صفحه 276

در امالى صدوق قدس الله سره از حضرت رضا از اجداد گرام خود عليهم السّلام: قال قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم من كان مسلما فلا يمكر و لا يخدع فانّى سمعت جبرئيل يقول انّ المكر و الخديعة فى النّار ثم قال عليه السّلام ليس منّا من غش مسلما و ليس منّا من خان مسلما ... «1» فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هر كه مسلمان باشد، نبايد مكر كند و خدعه نمايد. پس شنيدم جبرئيل مى‌گفت: بتحقيق اهل مكر و خدعه در آتشند. بعد فرمود: نيست از ما كسى كه غش نمايد مسلمانى را، و نيست از ما كسى كه خيانت كند با مسلمانى. و از اين قبيل اخبار بسيار است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ (91) وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى‌ مِنْ أُمَّةٍ إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (92) وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (93) وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ (94)

ترجمه‌

و وفا كنيد بعهد خدا چون عهد كرديد و مشكنيد سوگندها را بعد از استوار كردن آنها و بتحقيق قرار داديد شما خدا را بر خودتان گواه همانا خدا ميداند آنچه را بجا مى‌آوريد

و مباشيد مانند آن زنى كه باز كرد رشته‌اش را بعد از استحكام كه تارهاى تاب باز شده باشند ميگيريد سوگند هاتان را بخيانت و مكر ميانتان براى آنكه ميباشند جماعتى، ايشان افزونتر از جماعتى جز اين نيست كه مى‌آزمايد شما را خدا بآن و هر آينه بيان ميكند البتّه براى شما روز قيامت آنچه را بوديد كه در آن اختلاف مينموديد

و اگر ميخواست خدا هر آينه قرار ميداد شما را جماعتى يگانه ولى گمراه ميكند هر كس را ميخواهد و هدايت ميكند هر كس را ميخواهد و هر آينه پرسيده ميشويد البتّه از آنچه بوديد كه ميكرديد

و مگيريد سوگندهاتان را بخيانت و مكر ميانتان تا بلغزد قدمى بعد از ثباتش و بچشيد بدى را براى آنكه باز داشتيد از راه خدا و از براى شما عذابى است بزرگ.

تفسير

- بعضى گفته‌اند نازل شده است در باره كسانيكه عهد نموده بودند با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در مكّه بر ايمان و اطاعت و براى كثرت و قوّت قريش و قلّت و ضعف مسلمانان مضطرب و پريشان شدند و خداوند آنها را باين آيات امر بوفاء عهد و نهى از نقض آن فرمود و ثابت قدم شدند و بعضى بعموم لفظ اكتفاء نموده گفته‌اند مراد وفاء بهر عهد و پيمان و ترك نقض كليّه ايمان است كه بنام خدا منعقد و موثّق ميشود و مؤكّد و واجب العمل ميگردد با وجود شرائطى كه براى آن دو در كتب فقهيّه ذكر شده است از قبيل صيغه و تأكيد بلفظ جلاله و عدم مرجوحيّت متعلّق و غيرها و از براى مخالفت هر يك از عهد و قسم كفّاره‌اى است كه در محلّ خود ذكر فرموده‌اند و در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه چون امر ولايت على بن أبي طالب عليه السّلام نازل شد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امر فرمود مسلمانان را كه باو سلام كنند بلقب امير المؤمنين و بود از جمله تأكيدات خداوند در آنروز بر مردم آنكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن دو نفر فرمود بايستيد و سلام كنيد بر على عليه السّلام بأمارت‌

جلد 3 صفحه 312

اهل ايمان و آن دو نفر گفتند آيا اين حكم از خدا است يا از پيغمبر او آنحضرت فرمود از خدا و پيغمبرش پس نازل شد و لا تنقضوا الايمان بعد توكيدها تا آخر آيه و مراد از انّ اللّه يعلم ما تفعلون فرمايش پيغمبر بآن دو و قول آن دو است كه آيا اين امر از خدا است يا از پيغمبر او و عيّاشى ره نيز قريب به اين معنى را نقل نموده و مراد از آن دو نفر معلوم است كه اوّلى و دوّمى است و ظاهرا مراد از فرمايش پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قول آن دو الزام آنحضرت بوفاء و اصرار آن دو در تخلّف است و باعتبار كشف سؤال آن دو از عمل خارجى و اراده غصب حقّ امير المؤمنين عليه السّلام بتفعلون تعبير شده است كه دلالت بر بروز فعل دارد نه قول و شامل ميشود هر نقض و حنث و تخلّف از عهد و قسم را اگر چه فردا كمل مذكور در روايت و مورد نزول آيه است و خداوند نهى فرموده مسلمانان را از آنكه در نقض عهد و قسم مانند زنى باشند كه بنقل قمّى ره از امام باقر عليه السّلام ريطه نام داشته از بنى تميم و احمق بوده موى را پى در پى مى‌بافته و باز ميكرده و باز مى‌بافته و خداوند بكار او مثل زده بعد از امر بوفاء و نهى از نقض عهد و انكاث جمع نكث بكسر بمعناى باز شده است و ملامت فرموده خداوند كسانيرا كه بغرض فاسد از قبيل مكر و خدعه و خيانت و غش در معامله قسم دروغ ميخورند تا مردم را فريب دهند چون دخل داخل نمودن چيزى است در باطن چيزى بر خلاف ظاهر آن گويا حنث در چنين قسمى مضمر شده با آنكه ظاهر آن وفاء است و معمول بوده كه عهد مى‌بستند و بر طبق آن قسم ميخوردند براى مزيد اطمينان طرف و بعد نقض مينمودند و نبايد نقض عهد و حنث قسم نمود براى آنكه خداوند مقدّر فرموده جمعى بر حسب عدد و ثروت فزونى داشته باشند بر جمعى مانند فزونى مشركين قريش بر مؤمنين صدر اسلام بلكه بايد توكّل بر خدا كرد و وفاء بعهد و قسم نمود چنانچه بدوا ذكر شد با آنكه اين فزونى امتحان الهى است از معاهدين كه آيا با كمى عدّه و عدّه سكون و آرامش و بردبارى و وفادارى خود را از دست نميدهند يا آنكه بواسطه ضعف ايمان و توكّل بخدا مرعوب ميشوند و خلف عهد و نقض قسم مينمايند و بنابراين ضمير در به راجع بفزونى مستفاد از اربى است و بعضى راجع بامر دانسته‌اند و خداوند آنها را بپاداش اعمالشان در روز قيامت ميرساند و واضح ميفرمايد براى‌

جلد 3 صفحه 313

آنها در آنروز حقّ را از باطل و ثمره وفاى بعهد را از نتيجه تخلّف از آن و مقصود از امتحان خدا مكرّر ذكر شده است كه اتمام حجّت و وضوح امر و ثبوت استحقاق بر خلق است و اگر بخواهد خداوند تمام مردم را ميتواند مسلمان و داراى يك دين قرار دهد ولى مصلحت در آنستكه بندگان باختيار خودشان داراى دين حقّ و عمل صالح شوند لذا كسانى را كه قابليّت هدايت و توفيق ندارند بحال خودشان واگذار ميفرمايد با آنكه عقل و اختيار بآنها عطاء فرموده و گمراه ميشوند و كسانيرا كه قابليّت دارند توفيق ميدهد و هدايت ميفرمايد و روز قيامت از هر دو دسته پرسش ميشود از اعمال بد و خوب آنها و بر طبق آن بپاداش ميرسند و خداوند پس از نهى ضمنى از خيانت و مكر در قسم بتقريب مذكور ثانيا براى مبالغه و تأكيد همان معنى را صريحا گوشزد و نتيجه آنرا بيان فرموده كه اگر يكنفر فرضا در دين اسلام متزلزل شود از كسانيكه ثابت قدم شدند بعهد و قسم چه رسد بهمه كافى است براى چشيدن جزاى بد دنيوى بسبب بازماندن خود و باز داشتن خلق را از دين حق و راه خدا و استحقاق عذاب عظيم آخرت چون اين سنّت سيّئه‌اى است كه از آنها يادگار خواهد ماند و گناه هر كس باين طريقه عمل نمايد بعهده آنها خواهد بود تا روز قيامت و تأكيدات صريحه و ضمنيّه اين آيه در نقض عهد و قسم از جهات متعدّده بر ارباب ذوق پوشيده نخواهد ماند و در مجمع و جوامع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اين آيات در باره ولايت على عليه السّلام و بيعت با او در وقتى كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود سلام كنيد بر على عليه السّلام بأمارت اهل ايمان نازل شده است و نيز از آنحضرت نقل شده كه مراد از آنزن كه نقض نمود غزل خود را عايشه است كه نكث نمود ايمان خود را و چنانچه سابقا اشاره شد ظاهرا مراد بيان مصاديق كامله است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


8

وَ لا تَتَّخِذُوا أَيمانَكُم‌ دَخَلاً بَينَكُم‌ فَتَزِل‌َّ قَدَم‌ٌ بَعدَ ثُبُوتِها وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدتُم‌ عَن‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ وَ لَكُم‌ عَذاب‌ٌ عَظِيم‌ٌ (94)

و نگيريد قسمهاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ مكر و حيله‌ ‌که‌ نقض‌ كنيد و مخالفت‌ نمائيد ميانه‌ خودتان‌ ‌پس‌ لغزش‌ پيدا ميكند قدم‌ ‌بعد‌ ‌از‌ آني‌ ‌که‌ ثابت‌ و محكم‌ ‌شده‌ ‌بود‌ و ‌هر‌ آينه‌ ميچشيد بسيار مفاسد و مضاري‌ بواسطه‌ آنكه‌ مانع‌ شديد ‌از‌ ايمان‌ ديگران‌ و ‌از‌ راه‌ مستقيم‌ الهي‌ و ‌هر‌ آينه‌ ‌از‌ ‌براي‌ شماست‌ عذاب‌ عظيم‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌هم‌ مربوط بآيات‌ قبل‌ ‌است‌ و ‌در‌ اخبار ‌از‌ حضرت‌ باقر و حضرت‌ صادق‌ عليهما السّلام‌ و حضرت‌ سلمان‌ (رض‌) داريم‌ ‌که‌ راجع‌ بولايت‌ ‌علي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌است‌ موقعي‌ ‌که‌ مأمور شدند بتسليم‌ بعلي‌ بإمرة المؤمنين‌ و بيعت‌ ‌با‌ ‌او‌ بولايت‌ و خلافت‌ ‌از‌ همان‌ موقع‌ قصد مخالفت‌ داشتند و كردند آنچه‌ كردند وَ لا تَتَّخِذُوا خطاب‌ بكساني‌ ‌که‌ داخل‌ ‌در‌ دين‌ اسلام‌ شدند چه‌ ‌بر‌ حسب‌ ظاهر مثل‌ منافقين‌ ‌ يا ‌ ‌بر‌ حسب‌ حقيقة مثل‌ نوع‌ مسلمين‌ نهي‌ اكيد ميفرمايد ‌که‌ نگيريد (ايمانكم‌) قسم‌هايي‌ ‌که‌ ياد كرديد ‌در‌ مورد ولايت‌ ‌علي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌در‌ غدير خم‌ و ‌در‌ امارة ‌او‌ ‌بر‌ تمام‌ مؤمنين‌ روزي‌ ‌که‌ مأمور شدند بسلام‌ باو بلقب‌ امير المؤمنين‌ (دَخَلًا بَينَكُم‌)

جلد 12 - صفحه 182

‌که‌ عزم‌ ‌بر‌ مخالفت‌ ‌باشد‌ و ‌با‌ يكديگر قرار داد مي‌كرديد ‌که‌ نگذاريد ‌اينکه‌ امر ‌براي‌ ‌علي‌ ثابت‌ بماند (فَتَزِل‌َّ قَدَم‌ٌ بَعدَ ثُبُوتِها) ‌که‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌ و سلّم‌ قدمهاي‌ ‌شما‌ ‌را‌ استوار كرد و فرمود ‌در‌ حديث‌ ثقلين‌

اني‌ تارك‌ فيكم‌ الثقلين‌ كتاب‌ اللّه‌ و عترتي‌ ‌ما ‌ان‌ تمسكتم‌ بهما لن‌ تزلوا ابدا و انهما ‌لا‌ يفترقان‌ ‌حتي‌ يردا علي‌ الحوض‌

چنانچه‌ ‌پس‌ ‌از‌ رحلت‌ ‌آن‌ حضرت‌ قدمهاي‌ ‌شما‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ امر لغزش‌ پيدا كرد و ‌از‌ جاده‌ مستقيم‌ الهي‌ منحرف‌ شديد وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدتُم‌ ‌خود‌ ‌که‌ منحرف‌ شديد مانع‌ ‌هم‌ شديد ديگران‌ ‌را‌ (عَن‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ) و خواهيد چشيد. و بال‌ ‌اينکه‌ امر ‌را‌ ‌که‌ ‌براي‌ چهار روزه‌ رياست‌ دنيوي‌ چه‌ اندازه‌ ملياردها بندگان‌ ‌خدا‌ ‌را‌ ‌در‌ ضلالت‌ و گمراهي‌ انداختيد ‌که‌ عقوبت‌ تمام‌ ‌آنها‌ ‌بر‌ گردن‌ ‌شما‌ ‌هم‌ بار ميشود وَ لَكُم‌ عَذاب‌ٌ عَظِيم‌ٌ ‌که‌ ‌از‌ تمام‌ عذاب‌هاي‌ آخرت‌ بزرگتر ‌است‌ (تنبيه‌) ‌اينکه‌ ‌آيه‌ و ‌لو‌ بواسطه‌ اخبار ‌در‌ ‌اينکه‌ مورد وارد ‌شده‌ لكن‌ مكرر گفته‌ايم‌ مورد مخصّص‌ نيست‌ عموم‌ ‌آيه‌ شامل‌ جميع‌ ارباب‌ ضلال‌ ‌که‌ ‌هم‌ ‌خود‌ ‌در‌ ضلالت‌ افتادند و ‌هم‌ ‌در‌ مقام‌ اضلال‌ سايرين‌ كوشش‌ دارند و ‌در‌ عصر حاضر ‌در‌ تمام‌ شهرها و قصبه‌ها متفرق‌ شدند و مردم‌ ‌را‌ ‌از‌ جاده‌ مستقيم‌ بانحاء مختلف‌ منحرف‌ مي‌كنند خذلهم‌ اللّه‌ و اهلكهم‌ و اذلهم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 94)- سپس برای تأکید بر مسأله وفای به عهد و ایستادگی در برابر سوگندها که از عوامل مهم ثبات اجتماعی است می‌گوید: «سوگندهایتان را وسیله تقلب و خیانت در میان خود قرار ندهید» (وَ لا تَتَّخِذُوا أَیْمانَکُمْ دَخَلًا بَیْنَکُمْ).

زیرا این امر دو زیان بزرگ دارد اول این که: سبب می‌شود که «گامی بعد از

ج2، ص596

ثابت گشتن (بر ایمان) متزلزل شود» (فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها).

زیان دیگر این که: «و به خاطر بازداشتن (مردم) از راه خدا، آثار سوء آن را بچشید! و برای شما، عذاب عظیمی خواهد بود»! (وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَکُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ).

در حقیقت پیمان شکنیها و تخلف از سوگندها، از یک سو موجب بدبینی و تنفر مردم از آیین حق و پراکندگی صفوف و بی‌اعتمادی می‌گردد، تا آنجا که مردم رغبت به پذیرش اسلام نشان نمی‌دهند و اگر پیمانی با شما بستند خود را ملزم به وفای به آن نمی‌دانند، و این خود مایه ناراحتیهای فراوان و شکست و تلخ کامی در دنیاست.

و از سویی دیگر عذاب الهی را در سرایی دیگر، برای شما به ارمغان می‌آورد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص485.

منابع